سعید شاپوری، فیلمنامهنویس، فیلمنامه ای با عنوان «پارتیزانها» را برای بنیاد سینمایی فارابی نوشت. شاپوری با اشاره به اینکه در منابع و میراث کهن ایرانی، رویدادهای بسیاری میتوان یافت که برگردان سینمایی آنها پاسخ مناسبی به فیلمهایی چون «300» و «آرگو» است، گفت: رویدادهایی که قابلیت برگردان سینمایی داشته باشند، در تاریخ ایران باستان و اسلامی کم نیستند اما ما در این زمینه کوتاهی کردهایم.
شاپوری به ایبنا گفت: واقعه تاریخی حمله رومیها به سرکردگی «کراسوس» به ایران و مقابله «سورنا» با آنها را به صورت فیلمنامه نوشته و تحویل بنیاد سینمایی فارابی دادهام. این اتفاق تاریخی تقریبا 60 سال پیش از میلاد مسیح رخ داده است.
این فیلمنامهنویس در ادامه با اشاره به شیوه جنگی سورنا، گفت: شیوه جنگاوری سورنا، شیوه جنگ و گریز بود. این شیوه جنگی را پارتیها ابداع کردند و امروزه هم به نام این قوم، یعنی شیوه پارتیزانی، در تمام دنیا مشهور است. لشگر سورنا، سپاهیان کراسوس را به بیابانهای ایران کشانده و آنها را تشنگی و گرسنگی دچار میکنند. به این ترتیب سپاهیان کراسوس ضعیف شده و با حملههای پارتیزانی لشگر سورنا، نابود میشوند. متاسفانه پس از این پیروزی سورنا، این فرمانده شجاع و مردمی به دست پادشاه اشکانی کشته میشود.
شاپوری گفت: این تاریخ واقعی است که با تغییرات اندکی به فیلمنامه من نیز راه پیدا کرده است. اتفاقات تاریخی این جریان بسیار گسترده است و طبیعتا نمیتوان همه آن را در فیلم آورد. این رویدادها باید از نظر دراماتیک پردازش و در قالب یک فیلم 120 دقیقهای تعریف شوند. متاسفانه در ایران معمول است که سریالها و یا فیلمهای تاریخی را بسیار طولانی ساخته و تمام اتفاقات و وقایع ریز و درشت را که برخی هیچ اهمیت دراماتیکی ندارند، بازگو میکنند.
این فیلمنامهنویس در پاسخ به این سوال که «برای نگارش این فیلمنامه از چه منابعی سود برده؟»، گفت: من برای نگارش این فیلمنامه از اغلب کتابهای تاریخی درباره تاریخ اشکانیان بهره بردم. همچنین از منابع دیگری چون «حیات مردان نامی» اثر تاریخنگار و زندگینامهنویس مشهور یونان باستان یعنی «پلوتارک» که در چهار جلد ترجمه و منتشر شده، نیز استفاده کردم. در این کتاب درباره کراسوس و حتی درباره اردشیر و چند پادشاه اشکانی مطالب جالبی آورده شده است.
شاپوری در ادامه با اشاره به آثاری که در جریانهای سینمایی معتبر جهانی چون هالیوود ساخته شده و حاوی تصویری منفی از تاریخ و فرهنگ ایران است، گفت: در این چند سال من مدام روی این اثر کار کرده و به چند نهاد مختلف ارایه کردم. در زمان اکران فیلم 300 پیشنهاد ساخت این اثر از طرف نهادی داده شد تا پاسخی به این فیلم باشد، اما در ادامه که تب فیلم 300 خوابید این کار نیز فراموش شد. در حال حاضر نیز به دلیل اکران فیلم «آرگو» همه از پاسخ به این فیلم، صحبت میکنند که تا چند صباح دیگر این نیز به فراموشی سپرده میشود.
این منتقد در ادامه با اشاره به این مسئله که باید به فیلمهایی چون آرگو و 300، پاسخ هنری داد، گفت: رویدادهایی که قابلیت برگردان سینمایی داشته باشند، در تاریخ ایران باستان و اسلامی کم نیستند. ما آنقدر این رویدادها را در قالب اثر هنری مطرح نکردیم تا اینکه فیلم 300 ساخته شد. متاسفانه تا فیلمهای چون 300 و آرگو ساخته نشود، هیچ مسوولی به یاد تاریخ خودمان و قابلیت سینمایی آن نمیافتد، اما همانطور که گفتم پس از اتمام اکران این فیلمها، این مسایل و این «یادآوریها» نیز فراموش میشود. با وجود این، همین مسوولان برای کارهای سطحی و پیش پا افتاده سر و دست میشکنند و از پروژههایی چون «لاله» حمایت میکنند.
------------